وجود پرخاشگری در فرد میتواند یکی از عوامل بروز جرم باشد و باید به این مسئله توجه کرد که خشم در تمام افراد وجود دارد اما اینکه خشم تبدیل به پرخاشگری میشود و بسیاری از افراد نمیتوانند آن را کنترل کنند، معضل است.
انگیزههای متفاوتی بین انجام رفتارهای پرخاشگرانه وجود دارد و لزوما نمیتوان علتی کلی برای آنها تعیین کرد ، در واقع برای رسیدن به علت انجام هر رفتار پرخاشگرانه باید شرایط فردی و اجتماعی فرد را مورد بررسی قرار داد.
علتها و شرایط فردی و اجتماعی
برای پی بردن به علت اصلی پرخاشگری از نظر روانی باید شرایط فرد از بدو تولد تا زمان ارتکاب را بررسی کرد زیرا همانطور که اکثر کارشناسان نیز در این باره اتفاق نظر دارند علت بخش عظیمی از رفتارهای فردی، در گذشته شخص است.
عوامل تاثیر گذار در افکار فرد به ویژه ناکامیها در کودکی، مشکلات اقتصادی، تحقیر شدن، درگیر شدن در روابط ناسالم ، رشد در محیطهای ناسالم مثل خانوادههای معتاد و درگیر اعتیاد شدن و در مواردی این عوامل رفتارهای فردی را تحت تاثیر قرار میدهد و در صورت عدم جلوگیری از مزمن شدن آن باعث وقوع حوادث جبران ناپذیری میشود.
وجود پرخاشگری در فرد میتواند یکی از عوامل بروز جرم نیز باشد، باید به این مسئله توجه کرد که خشم در تمام افراد وجود دارد اما اینکه خشم تبدیل به پرخاشگری میشود و بسیاری از افراد نمیتوانند آن را کنترل کنند معضلی است که در زمان رویارویی با مشکلات اجتماعی مثل تبعیض ، ناکامی و بن بستهای اقتصادی و اختلاف طبقاتیها نیز شدت پیدا میکند.
بلوغ عاطفی ناسالم
کودکی ناسالم علت بلوغ عاطفی ناسالم میباشد، بلوغ عاطفی ناسالم نیز ممکن است منجر به انجام جنایت شود که تحت تاثیر شرایط فردی و اجتماعی ناسالم شکل میگیرد و در این شرایط فرد نمیتواند احساسات و خشم خود را کنترل و سازماندهی کند.
در شرایطی که در سنین بزرگسالی شخصیت فرد شکل گرفته است و همچنان فرد درگیر عدم بلوغ عاطفی ناسالم است، تنها با مراجعه به روانشناس و مشاور است که میتواند با این مشکل مقابله کند ، همچنین از علائم آن میتوان به عدم توانایی گفتوگو نیز اشاره کرد .
بعضی از عوامل و مسائل ممکن است در میان عموم افراد عاملی محرک نباشد و باعث پرخاشگری نشود؛ اما در افرادی که از بلوغ عاطفی ناسالمی برخوردارند به عنوان عاملی محرک طلقی شود.
نوع عامل محرک در نوع واکنش تاثیری ندارد و فرد با توجه به شرایط خود نسبت به آن واکنش نشان میدهد، همچنین نوع واکنشها وابسته به سلامت روانی فرد است که مجموعه ای از تربیت های دوران کودکی بلوغ عاطفی ، محیط اجتماعی و ... است .
ارتباط افسردگی با خشم
یکی از تظاهرات افسردگی، خشم است که فرد برای پنهان کردن افسردگی خود به پرخاشگری پناه میبرد، علت بروز افسردگی عوامل ژنتیک یا محیطی است، همچنین تحمل مشکلات نیز در حالی که همراه با خودخوری و درون ریزی باشد منجر به بروز افسردگی میشود. در طول مدت زمان، افسردگی نیز ممکن است نمودهای پرخاشگرانه پیدا کند.
ارتباط عدم قدرت تفکر با پرخاشگری
آگاهی افراد از پیامد پرخاشگری در زمانی که فرد با علم به اینکه چه پیامدهایی در انتظار کار ناشایستش است و باز همان کار را انجام میدهد، همچنین زمانی که فردی که از سلامت روانی و عاطفی برخوردار نیست شروع به پرخاشگری میکند و احساساتش بر رفتارش غلبه میکند، معمولا تاحدودی از قدرت تفکر برخوردار نیست و در آن لحظه نمیتواند تصمیم هایی را که درست و به جا هستند تشخیص دهد زیرا در آن زمان هورمونهای فرد کاملا به هم ریخته شده است؛ البته نمیتوان گفت که تمامی پرخاشگری ها که حتی منجر به انجام جرم میشوند بدون قدرت تفکر فرد انجام شدهاند.
انگیزهها و محرک ها فرد را دچار پرخاشگری میکند
انگیزهها برای واکنش به مشکلات امر مهم و تاثیرگذاری است که رفتار افراد را تعیین میکند اما نباید از این مسئله چشم پوشید که تربیت و تعالیم نیز امری مهم است که باعث میشود فرد در شرایط سخت بتواند بر رفتار نادرست خود غلبه کند ، همچنین نوع واکنشها نیز متفاوت است و دو نفر به یک موضوع مثل هم پاسخ نمیدهند که این مسئله نیز ریشه در شرایط فردی و اجتماعی از کودکی تا کنون دارد.
راههای درمان افسردگی ، کنترل و مدیریت خشم
رای هر فرد با توجه به شرایطش اولویتها و راهکاری وجود دارد که وابسته به نوع خشم فرد است و باید در مشاورههای فردی مشخص شود؛ اما به طور کلی میتوان گفت شروع یک کار جدید و مورد علاقه، ترک کردن محیطی که فرد را خشمگین میکند، انجام ریلکسیشن، درد و دل با شخصی بی طرف ،پرداختن به فعالیتهای مورد علاقه، تخلیه خشم با نوشتن مواردی که فرد را خشمگین کرده و سپس پاره کردن کاغذ و مشت زدن به بالشت که باعث میشود خشم در فرد فروکش کند، از جمله راهکارهاست.
در پایان خاطرنشان میکنم که اگر شدت افسردگی در فرد شدید باشد باید به روانپزشک مراجعه کند و دارو دریافت کند و درمان افسردگی نیز پرداختن مرحله به مرحله به فعالیتهای مورد علاقه و فعالیتهای مفید اجتماعی است.