پائول نه ساله، بعد از آمدن از مدرسه برای بازی با دوستش بیرون رفته و دیروقت بهخانه بازگشت، او دیگر زمانی برای انجام دادن تکالیف خویش نداشت. در طی هفته این مسئله دومین بار بود که رخ میداد. مادر پائول، با عصبانیت بهاو گفت: اگر این کار را دوباره تکرار کنی دیگر حق نداری یک هفته با دوستات بازی کنی.
پائول در حالیکه صورتش قرمز شده بود، چشمانش را ریز کرد و در جواب گفت: مامی ازت متنفرم ! دنیا روی سر فران خراب شد. شنیدن کلمۀ تنفر از دهان پسرش میتوانست برای او بسیار دردناک باشد. او میدانست که پائول از او نفرت ندارد و الآن که عصبانی است این کلمات را بهزبان آورده است. اما چگونه باید ناراحتی خویش را پنهان میکرد.
مادر خبر داشت که پائول هم مانند او بسیار عصبانی است و نمیخواست نسبت بهاحساسات پسرش بیاعتنا باشد و در این لحظه باید یک چیزی میگفت.
اما، در این موقعیت، گفتن چه چیزی میتوانست اوضاع را بهتر و جو را آرامتر کند؟ اگر مادر بهپائول میگفت: باشه پسرم اما من از تو متنفر نیستم، احتمالاً پائول در آن شرایط اعتنایی نمیکرد.
یا اگر فران سعی میکرد توضیح دهد که یادگیری دروس و انجام تکالیف بخشی از وظایف اوست، شاید وضعیت بدتر میشد، زیرا او علاقهای بهشنیدن وظایف و تعهدات خویش نداشت.
مادر میتوانست بگوید: من میدونم که تو عصبانی هستی اما یادت باشه، همیشه نمیتونی هر کاری را که دوست داری انجام بدی. گفتن این جمله خوب است چون پائول میفهمد که مادر متوجه عصبانیت او شده است. اما بهراستی، بازگو کردن این جملات نیز میتواند احساس ناامیدی پائول را رفع کند؟
اگر در منزل خویش با چنین مسئلهای مواجه شدید، یک پیشنهاد خوب برایتان دارم. شما میتوانید از فرزندتان بپرسید: وقتی که با من اینطوری صحبت میکنی، فکر میکنی من چه احساسی دارم؟
زمانی که فران این سؤال را پرسید پائول شگفت زده شد. پائول تاکنون بهچگونگی احساس مادرش و عملکرد رفتار خویش فکر نکرده بود. اما هنوز، عصبانی بود و با بیاعتنایی گفت: نمیدونم.
سپس فران گفت: میتونی با یک روش دیگه بهمن بگی چه احساسی داری؟ زمانی که پائول بهصورت مادرش نگاه کرد و ناراحتی را در چهرۀ او دید، عذرخواهی کرد و گفت که همچین منظوری نداشته.
حالا هر دو آرام شده بودند، مادر ناراحتی پسرش را درک کرده بود. بنابراین، از او پرسید: خوب، راجع بهانجام تکالیف مدرسهات چه نظری داری که بتونی بهموقع انجامش بدی؟
پائول در ابتدا پاسخ نداد اما مجبور بود بهاین مسئله فکر کند، سرانجام گفت: میتونم اول تکالیف مدرسهام را انجام بدم بعد با دوستم بازی کنم.
زمانی که با این روش از فرزندتان سؤال میکنید، او روش بیان کردن احساسات خویش را میآموزد. در اینجا پائول یاد گرفت، زمانی که عصبانی است، چگونه احساساتش را بیان کرده و برای این کار میتواند از روشهای دیگری نیز استفاده کند.
بهخاطر داشته باشید وقتی که ما، کودک را بهباد انتقاد میگیریم، مسلماً آنان نیز از ما انتقاد خواهند کرد. روش جدید که فران بهکار برد، بهتر از تهدید کردن بود و پائول هرگز بهمادرش نگفت که از او متنفر است.
منبع: والد متفکر، کودک متفکر